فرهنگ و مفاهيم قرآن
(جهت استفاده در دورههاي آموزشي)
جمعي از نويسندگان
ناشر: سازمان دارالقرآن الكريم
چاپ سوم: 1388
آنچه پيش رو داريد، كتاب فرهنگ و مفاهيم قرآن با تلاش و تحقيق گروهي از نويسندگان براي تدريس در دورههاي آموزش مفاهيم قرآن ويژه كاركنان دولت تدوين يافته است كه در هفت فصل گردآوري و تدوين شده است.
بيگمان «شناخت» سنگ زيرين بناي تمام مكاتب بوده است و اسلام، اين دين خردورزي و انديشه جايگاه شامخي براي موضوع معرفت و شناخت قائل است و در اين ميان معرفت و آشنايي بيشتر با برنامه حياتبخش الهي و برترين كتاب انسانسازي و ميراث گرانمايه تمام صحيفهها و دستورات وحياني يعني قرآن كريم به عنوان سرچشمه زلال معارف الهي و معجزه جاويد حضرت رسول (ص) از اهميت ويژهاي برخوردار است.
در فصل اول كتاب با نگاهي گذرا به بيان ويژگيهاي قرآن كريم از زبان آيات قرآن به بيان چند روايت در توصيف قرآن كريم از گلستان احاديث اهلبيت(ع) پرداخته ميشود. در اين باره ميخوانيم: قرآن درياي بيكران رحمت الهي است. نعمتي است كه سخاوتمندانه در اختيار همه مردم نهاده شده است، خالي از هر گونه سخن واهي، اشتباه، گمراهگر است و سراسر حكمت- هدايت و روشنگري است. كريم و بزرگوار است.
در روايات نيز جايگاه بلندي براي قرآن كريم ترسيم شده است و از مسلمانان خواسته شده كارهاي خود را با قرآن منطبق سازند و به آن تمسك جويند و دستورات قرآن را بر تمايلات خود و همهچيز مقدم دارند.
نكتهاي كه در اين فصل به آن تأكيد ميشود اين كه آموختن قرآن كار دشواري نيست زيرا خداوند خود آن را براي پندآموزي آسان ساخته است. پس ما ميتوانيم با سعي و تلاش به يادگيري و فهم قرآن نايل آييم تا مبادا روز قيامت پيامبر (ص) به خاطر بيتوجهي به قرآن از ما ناراضي باشد.
نكته ديگري كه در اين فصل به آن اشاره شده است اين كه قرآن كتاب زندگي است بايد با آن زيست تا سعادتمند شد بايد در تاريكيهاي زندگي از آن نور گرفت و در پناهش استوار به سوي روشنايي گام برداشت.
بنا بر قول كتاب، حق قرآن است كه آن را بخوانيم در آن انديشه كنيم و با او مأنوس شويم. در باب اهميت تلاوت قرآن، در روايات به اين مسئله بسيار توصيه شده و آن را موجب شفاعت قرآن در روز قيامت و موجب نوراني شدن خانه و افزايش خير و بركت براي اهل خانه معرفي كردهاند.
همچنين در اين فصل آداب متعددي براي تلاوت قرآن بيان شده است. رعايت اين آداب سبب افزايش ثواب و نزديكتر شدن به فهم معاني و عمل به دستورات قرآن ميشود. از جمله اين آداب طهارت و پاكيزگي، اخلاص، دعاي قبل و بعد از تلاوت قرآن، گفتن «اعوذبالله منالشيطانالرجيم» و «بسماللهالرحمنالرحيم» در آغاز تلاوت و شمرده تلاوت كردن و تدبر در آيات قرآن است.
موضوعي كه در قسمت ديگري از اين مجموعه مطرح شده است اينكه قرآن كريم بر خلاف كتب آسماني پيشين، در دو مرحله نزول دفعي كه حقايق و معارف قرآن به يكباره، در شب قدر، بر قلب پيامبر (ص) نازل گرديد و نزول تدريجي كه در آن الفاظ و كلمات قرآن به فراخور حوادث، سوالات و نيازها در طول 23 سال بر پيامبر (ص) نازل شد و پيامبر آن را بر مردم قرائت كردند، نازل شد.
نكته قابل تأمل در اين قسمت آن كه نزول تدريجي قرآن اولاً فرصت تلاوت آرام و تدريجي قرآن براي مردم را فراهم ساخت و ثانياً موجب دلگرمي پيامبر (ص) و اصحاب ايشان در سختيها و مشكلات گرديد، و ثالثاً قرآن كريم چه به صورت تدريجي و چه به صورت دفعي نازل ميشد كفار ايمان نميآوردند.
با تلاش پيامبر اكرم (ص) و مسلمانان صدر اسلام قرآن نگاشته شد. بسياري از صحابه صاحب دستنوشتههاي قرآني با عنوان «مصحف» بودند كه قرآن را از روي آن تلاوت ميكردند و كاتبان وحي نيز رسماً به نگارش قرآن پرداختند.
به نقل از نويسندگان اين مجموعه، قرآن كتابي بيمانند است و از سوي خالق بشر نازل شده است اگر همه مخلوقات باهم همكاري كنند نميتوانند همچون قرآن كتابي بياورند، در ادامه اين مطلب ميخوانيم اگر امكان تهيه كتاب يا ده سوره و يا حتي يك سوره همانند قرآن به دست انسان وجود داشت دشمنان ديروز و امروز اسلام قطعاً اين كار را ميكردند و به جاي نبردهاي خونين و جنگ و گريزهاي هولناك به دنبال اين غلبه دلنشين بر اسلام بودند اما آنها نتوانستهاند.
ضمن اينكه، قرآن از نظر فصاحت و بلاغت بينظير است، علاوه بر آنكه مطالب و معارف آن در اوج و دست نيافتني است. از جمله مسائلي كه بسيار دقيق در قرآن بيان شده مسائل علمي همچون آفرينش جهان، حركت خورشيد و دگرگوني جنين است كه امروز انسان بعد از گذشت قرنها موفق به كشف آنها شده است.
يكي از ويژگيهاي ديگر قرآن، تحريفناپذيري قرآن است. قرآن برخلاف تورات و انجيل دستخوش تغيير و تحريف نشده است.
موضوعي كه قسمت ديگري از اين مجموعه را به خود اختصاص داده است اين است كه فيلسوفان و متكلمان برهانهاي گوناگون و متعددي براي اثبات وجود خداوند بيان كردهاند و از طرق مختلف اثبات كردهاند كه در جهان خداوندي هست كه در به وجود آمدن خود نيازمند به چيزي نبوده و حيات همه موجودات ديگر از او سرچشمه گرفته است.
يكي از استدلالهايي كه در اين رابطه به آن اشاره شده است برهان نظم است در اين برهان وجود خداوندي داراي صفات علم و قدرت اثبات ميشود. اين برهان اينگونه استدلال ميكند. 1- نظام دقيق و حسابشدهاي بر عالم هستي حاكم است. 2- بدون ترديد هر جا نظام دقيق و حسابشدهاي وجود دارد يك موجود قادر و عالم آن را به وجود آورده در نتيجه در عالم هستي خداوندي عالم و قادر وجود دارد.
در قرآن كريم در موارد زيادي از اين برهان در بحثهاي خداشناسي استفاده شده و امور متعددي در طبيعت نشان وجود خداوند دانسته شده است. از جمله آفرينش انسان، خواب و بيداري، مرگ و ادامه زندگي، آفرينش خورشيد و ماه و آسمان و زمين.
بخش ديگري از كتاب حاضر در صدد اثبات وجود خداوند از طريق فطرت است كه در اين راستا آمده است يكي از يافتههاي فطري انسان، خداشناسي و گرايش به خداپرستي است. انسانهاي بسياري در طول تاريخ با استفاه از فطرت خود بدون نياز به استدلال عقلي به خداپرستي گراييدهاند و به دعوت انبياء لبيك گفتهاند. يكي از برنامههاي اصلي پيامبران بيدار كردن فطرت خداپرستي در مردم بوده است. از اين روست كه در قرآن «مذكر» يعني تذكر دهنده خوانده شده است يعني انسانها فطرتاً خدا را ميشناسند و به خداپرستي گرايش دارند.
در ادامه اين بحث ميخوانيم: غرايز تمايلات دروني مشترك بين انسان و حيوان هستند كه در ادامه حيات و تداوم نسل نقش مهمي دارند و فطريات تمايلات دروني مختص به انسان هستند و او را به سمت موضوعات متناسب سوق ميدهند.
از جمله امور فطري كه به آن اشاره شده است: گرايش به حقيقتجويي، فضايل اخلاقي، خداجويي، خداشناسي و خداپرستي است.
مطلب ديگر اينكه وجود كساني كه گرايش به خداپرستي در آنها فعال شده و يا اشتباهاً به جاي خداپرستي به بتپرستي و آتشپرستي و... كشيده شدهاند، دليلي بر فطري و همگاني نبودن اين امور نيست بلكه اين افراد تحت تأثير جهل و غفلت از فطرت خود فاصله گرفتهاند.
در يكي از مباحث اين مجموعه به اثبات يگانگي خداوند پرداخته شده است و از ميان براهين متعدد عقلي در اثبات يگانگي خداوند، برهان وحدت و هماهنگي بيان شده است و در انتها درباره چگونگي اثبات خداوند از طريق فطرت بحث شده است.
از جمله برهانهايي كه عقل براي اثبات يگانگي خداوند اقامه ميكند «برهان وحدت و هماهنگي» است اين برهان از دو مقدمه و يك نتيجه تشكيل شده است، مقدمه اول: جهان هستي مجموعهاي هماهنگ و واحد و كاملاً به هم پيوسته است. مقدمه دوم اينكه هر جا بخواهد هماهنگي و وحدت كامل وجود داشته باشد بايد آفريننده، نظمدهنده و تدبيركننده واحدي در ميان باشد. آياتي نيز در قرآن وجود دارد كه با اين استدلال و توجه دادن به هماهنگي مطلق و عدم اختلال در جهان، يگانگي خداوند را امري مسلم و حتمي معرفي ميكنند.
نكتهاي كه به آن اشاره شده است اينكه فطرت انسان نيز، يگانگي خداوند را گواهي ميدهد زيرا انسان در سختيها و شدائد، همه كسي را فراموش ميكند و تنها به سوي يك مبدأ قدرت توجه ميكند و اين نشان ميدهد كه فطرت انسان تنها يك خداوند را ميشناسد و اقرار ميكند در جهان يك خداوند بيشتر نيست.
موضوع بعدي كه در اين فصل مطرح شده است شاخههاي توحيد و موضوع شرك است كه در اين رابطه به چهار شاخه توحيد اشاره شده است از قبيل توحيد در ذات (ذات خداوند، يگانه، بيمثل و مانند اوست) توحيد در صفات (صفات خداوند هميشه بودهاست و خواهد بود و صفات او عين ذات او هستند) توحيد در عبادت (پرستش، تنها شايسته ذات پاك خداوند است) توحيد در افعال (سراسر جهان، فعل خداست و تمام كارها، حركتها، تأثير و تأثرها به ذات پاك او منتهي ميشود).
همچنين كتاب ديگر بحث در مراتب توحيد افعالي است كه عبارتند از توحيد در خالقيت (تنها خالق واقعي، خداوند است) توحيد در ربوبيت (تنها خداوند، تدبيرگر عالم هستي است) توحيد در مالكيت (تنها مالك واقعي جهان، خداست) توحيد در قانونگذاري (تنها خداوند است كه ميتواند براي مردم قانون وضع كند) توحيد در اطاعت (تنها بايد از فرمان خدا اطاعت كرد يا فرمان كسي كه او فرمان داده است).
در ادامه آمده است كه گناه شرك گناهي نابخشودني است و مشرك، در جهان آخرت يار و ياوري ندارد، آمرزيده نميشود و حتماً به جهنم ميرود.
از جمله مباحثي كه در فصل آخر به آن پرداخته شده است: صفات ثبوتيه و سلبيه الهي و اين كه علم و قدرت جزء كدام دسته از صفات الهي هستند و همچنين، عدم رؤيت، جسم و محل نداشتن، جزء كدام دسته از صفات الهي هستند.
صفاتي را كه خداوند داراي آنهاست صفات ثبوتيه و صفاتي را كه خداوند از داشتن آنها مبراست صفات سلبيه است.
ضمن اينكه علم يكي از صفات ثبوتيه خداوند است. خداوند به همه چيز بدون استثناء آگاه است لذا بايد بدانيم احكام و قوانين الهي داراي پشتوانه علمي محكم و گسترده است و نيز خداوند از همه نيات و اعمال و رفتار ما با خبر است. قدرت نيز صفات ثبوتيه خداوند است، قدرت خداوند از هر نظر نامحدود و بيپايان است و هر امر ممكن را شامل ميشود، قدرتي كه توأم با اختيار و مشيت است. هر زمان اراده كند انجام ميدهد و هر زمان اراده كند كه محو و نابود كند، از ميان ميبرد.
نكته آخر در باب اين بحث اينكه، امور محال نميتوانند متعلق قدرت الهي قرار گيرند و به وقوع پيوندند، زيرا امر محال، پوچ و غيرعقلاني است و شايستگي و قابليت به وقوع پيوستن را ندارد و اين مسئله نقصي در قدرت الهي نيست، بلكه نقصي در امر محل است. صفات قابل رؤيت بودن و جسم و محل داشتن از صفات سلبيه خداوند است و خداوند داراي اين صفات نيست.
عدل الهي از منظر قرآن فصل بعدي كتاب را به خود اختصاص داده است. عدالت خداوند و اينكه آيا دليلي بر عدالت خداوند وجود دارد و اين موضوع در قرآن چگونه مطرح شده است:
گروهي از مسلمانان به نام اشاعره معتقدند كه خداوند مالك تمام هستي است و لذا هر كاري انجام دهد حتي اگر تمام نيكوكاران را مجازات كند و بدكاران را پاداش دهد عين عدالت است و ظلمي مرتكب نشده است. آنها در واقع بدينگونه منكر عدل الهي بودند، گروه ديگري از مسلمانان به نام معتزله و شيعه در مقابل اشاعره بر اين باورند كه درباره خداوند متعال، عدل و ظلم هر دو تصوير ميشود ولي خدا هرگز ظلم نميكند.
عدل الهي بر دو قسم است، عدالت در قانونگذاري، بدين معني كاملاً تكاليف الهي كه به وسيله پيامبران براي فرستاده شده و ثانياً داوري روز قيامت بر اساس عدل و داد است. و ديگري عدالت در آفرينش، به اين معني كه در جهان در تمام زمينهها تعادل برقرار است.
به نقل از كتاب غالباً دو دليل براي اثبات عدالت الهي مطرح ميشود اولاً اين كه عدل يكي از صفات كمال است، ثانياً خداوند سرچشمه همه كمالات است، در نتيجه خداوند صفت كمال عدل را داراست. دليل دوم اينكه اولاً انگيزهها و عوامل ظلم همگي ناشي از نقص در ظالم است، ثانياً خداوند از هر نقصي منزه است در نتيجه هيچ انگيزه و عاملي براي ظلم كردن نداشته و هرگز به كسي ظلم نميكند.
در قرآن واژه عدل درباره خداوند به كار نرفته است و به جاي آن «قسط» كه معنايي معادل با عدل دارد كه به كار رفته است همچنين تعبيراتي درباره «نفي ظلم» از خداوند متعال در قرآن فراوان است.
نكته ديگري كه در اين كتاب بدان توجه شده اين موضوع است كه آيا عدل خداوند با وجود افراد كندذهن، زشت، فقير، حوادث خانمانسوز عمومي، و وجود نقص عضو در كودكان تازه متولد شده زير سؤال ميرود.
در پاسخ اجمالي به سؤالاتي از اين دست اينطور بيان شده است كه همه اسرار آفرينش براي ما شناخت شده نيست و چه بسا ما امري را ناگوار و ناخوشايند بدانيم ولي در حقيقت آن مسئله مفيد و سودمند باشد تنها خداوند است كه از اسرار آفرينش خبر دارد و او نيز نياز به ظلم كردن ندارد بلكه او سرچشمه عدل و احسان است و لذا جز عدل و احسان در جهان نميگسترد.
در پاسخ تفصيلي به اين پرسش نوشته شده كه اموري را كه ما ناپسند و ناگوار ميشماريم مصداق يكي از مسائل زير است و هيچ كدام از اين امور با عدل الهي در تعارض نيست. امور ناگوار مصداق تفاوت بين انسانها، مشكلات خودساخته، مجازاتهاي الهي، مصائب بيدارگر و آزمون انسانها هستند.
موضوع بحث بعدي كتاب نبوت از منظر قرآن است كه به اين مطلب ميپردازد كه عقل ضرورت بعثت پيامبران را چگونه اثبات ميكند و اينكه هدف از بعثت پيامبران از ديدگاه قرآن چيست؟
ضرورت بعثت انبياء با كمك برهاني عقلي متشكل از سه مقدمه اثبات ميشود كه اين مقدمهها شامل: ضرورت امكان حركت مختارانه انسان به سوي كمال، نياز به آگاهي و علم كافي در انتخاب و اختيار و در آخر ناقص بودن دانش بشري، ميشود.
مطلبي كه از اينها منتبح ميشود وجود نياز به وحي و بعثت انبياء براي هدايت بشر است. در ادامه اين مطلب به هشت هدف از اهداف بعثت انبياء الهي از ديدگاه قرآن پرداخته شده است تعليم، تربيت، برپا ساختن قسط و عدل، نجات از ظلمات، بشارت و انزار، اتمام حجت، تذكر و يادآوري و دعوت به حيات و زندگي انساني.
در قسمت بعدي و ادامه همين بحث ميخوانيم: پيامبران الهي مسئوليت سنگين هدايت انسانها را به دوش ميكشند. مسير هدايت الهي راهي نيست كه انسان به تنهايي و با تكيه بر عقل و دانستههاي خود بتواند آن را بپيمايد. انسان براي حركت درست و مطمئن در مسير هدايت الهي به رهبري الهي نياز دارد، رهبري كه با پيچ و خم راه آشنا بوده و بتواند انسان را در اين مسير پرفراز و نشيب، براي رسيدن به كمال و سعادت ابدي، به پيش برد.
در دنباله اين مطلب در خصوص ويژگي انبياء آمدهاست: پيامبران آسماني كه رهبران واقعي جامعه در همه عرصههاي زندگي به شمار ميروند بايد از يك سلسله صفات عالي و برجسته برخوردار باشند. صفاتي كه تنها مختص آنان بوده و نشاندهنده راستي دعوت آنان و در نهايت اثبات كننده شايستگي اين سفيران الهي در راهنمايي جامعه بشري باشد. يكي از اين صفات و ويژگيهاي منحصربه فرد انبياء عصمت است.
آياتي از قرآن كه براي اثبات عصمت پيامبران ذكر شدهاند، در بيان كيفيت و ابعاد عصمت آنان يكسان نيستند، برخي تنها پيامبران را معصوم از گناه دانسته، برخي نيز آنان را علاوه بر عصمت از گناه، مصون از خطا ميدانند.
برخي از آيات به پيامبر اسلام اشاره دارند و برخي ديگر به انبياء پيشين دستهاي از آيات پيامبران را در گفتارشان معصوم ميدانند و دستهاي ديگر آنان را در افعالشان نيز مصون و معصوم ذكر ميكنند.
در مجموع ميتوان گفت وجه مشترك اين آيات و آنچه مورد تصريح قرآن كريم ميباشد عبارت است از «عصمت فرستادگان الهي».
بخش بعدي كتاب درباره ماهيت وحي و راه شناخت انبياء به بحث و بررسي ميپردازد كه در اين راستا آمده است: وحي خداوند به انبياء، ارتباط سريع و پنهاني خداوند با آنهاست كه در خلال آن رسالتهاي الهي به آنها ابلاغ ميشود و آنها از برخي حقايق عالم غيب مطلع ميگردند. معارفي كه انبياء به انسانها ميآموزند حاصل نبوغ و تلاش فكري آنها نيست بلكه آنها اين معارف را از طريق وحي به دست آوردهاند.
وحي در قرآن تنها بر رابطه خداوند با انبياء اطلاق نشده است. با توجه به آيات قرآن وحي به انبياء داراي اشكال متفاوت است. القاي معاني بر قلب پيامبر بدون واسطه فرشته، سخن گفتن خداوند با پيامبر از پس پرده، القاي امر از طريق فرشته به پيامبر.
نكته بعدي، سه راه شناخت انبياء، تصريح انبياء پيشين، گردآوري قرائن و معجزه، است و نكته آخر اينكه معجزه، امري خارقالعاده است كه آورنده آن ادعاي نبوت ميكند و مطابق با ادعاي نبي است و جهانيان از انجام آن عاجز و ناتوانند.
قرآن، معجزه جاودان عنوان بحث بعدي اين مجموعه است كه در آن به تفاوت قرآن با ساير معجزات اشاره شده و سپس ميپردازد به اينكه قرآن از چه جهاتي معجزه است قرآن كريم مهمترين معجزه پيامبر اسلام با معجزات ساير انبياء الهي و ديگر معجزات پيامبر اسلام (ص) دو تفاوت اساسي دارد اول جاودان است و برخلاف ساير معجزات كه اكنون در دست نيستند قرآن در دسترس همگان است. و دوم وجوه اعجاز قرآن برخلاف ساير معجزات متعدد است.
از جمله وجوه اعجاز قرآن ميتوان به موارد زير اشاره كرد: اعجاز از نظر فصاحت و بلاغت، اعجاز از نظر معارف الهي، اعجاز علمي، اعجاز از نظر تاريخ، اعجاز از نظر وضع قوانين، اعجاز از نظر اخبار غيبي و اعجاز از نظر عدم تضاد و اختلاف.
حوادث مهم زندگي پيامبر و اين كه به چه برهههايي از زندگي پيامبر اسلام در قرآن اشاره شده است موضوعي است كه در بخش بعدي به آن پرداخت شده است.
دانستني است برخي از حوادث مهم دوره رسالت پيامبر اكرم (ص) در مكه عبارتند از: علني كردن دعوت در سال سوم بعثت، شروع و سپس گسترش آزار و اذيتهاي كفار با علني شدن دعوت، محاصره اقتصادي اجتماعي مسلمانان در درهاي به نام شعبابيطالب و در نهايت بيعت مردم مدينه با ايشان.
همچنين برخي از حوادث دوره رسالت پيامبر اسلام (ص) در مدينه عبارتند از: جنگهاي متعدد همچون بدر، احد، خندق و... با مشركين مكه و نبردهايي با يهوديان عهدشكن و خائن مدينه و فتح مكه در سال هشتم هجرت.
آيات مربوط به حضرت محمد(ص) در چهار قسمت قابل بررسي است: كودكي، آغاز بعثت، علني كردن دعوت و مخالفت و دشمني با حضرت پيامبر (ص) خاتميت به اين معني است كه پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) آخرين پيامبر خداست و پس از ايشان هيچ پيامبري از سوي خدا نخواهد آمد.
بحث بعدي از كتاب حاضر، در زمينه امامشناسي از منظر قرآن است كه اشاره دارد به معنا و مفهوم امامت و همينطور بررسي آن از ديدگاه قرآن.
طبق بيان كتاب، امامت در مكتب تشيع جزء اصول دين بوده و در رديف توحيد و نبوت و معاد قرار دارد. وظايف امامت، ادامه رسالت و مسئوليت پيامبر است و امام بر اساس همان وظايفي كه بر عهده پيامبر بوده بپا خاسته و آنها را اجرا ميكند.
امامت در لغت به معناي پيشوايي و رهبري و در اصطلاح علم كلام عبارت است از «رياست همگاني و فراگير بر جامعه اسلامي در همه امور ديني و دنيوي»، واژه «امام» و جمع آن «ائمه» دوازده بار در قرآن مجيد در معاني مختلف بكار رفته است.
به طور كلي بسياري از امور كه به عنوان اهداف بعثت پيامبران يا فلسفه وجودي آنان گفته شده است، در مورد وجود امام نيز صادق است. سه اصل «ارائه راه» (در آنجا كه عقل از تشخيص آن عاجز است)، و «حفظ ميراث انبياء» و «اقامه حكومت عدل»، در واقع پايههاي اصلي فلسفه وجود امام را تشكيل ميدهد.
موضوع امامت داراي ابعاد مختلفي است كه تا عصر حاضر برخي ابعاد آن، همچون تشكيل حكومت اسلامي و تبيين احكام ديني باقي است كه بر اين اساس سخن گفتن از موضوع امامت را لازم و ضروري مينمايد.
موضوع بحث بعدي كتاب امامت در قرآن و روايات است كه در اين باره، در آيات قرآن كريم در بحث امامت خاصه را ميتوان به دو بخش تقسيم كرد: آياتي كه به طور مستقيم مسأله امامت را مورد توجه قرار ميدهد و به وضوح از اين موضوع سخن ميگويند، به عنوان نمونه ميتوان به آيه انذار، آيه تبليغ، آيه ولايت و... اشاره كرد و همچنين آياتي كه به طور غير مستقيم به بحث پيرامون مسأله امامت ميپردازند. آيات فضايل اهلبيت (ع) به ويژه مناقب و فضايل امام علي(ع) در اين زمره قرار ميگيرد.
گفتني است ماجراي يومالدار كه در پي نزول آيه انذار اتفاق افتاد از جمله دلايلي است كه ميتوان بدان در اثبات امامت امام علي (ع) استناد كرد در اين روز پيامبر (ص) امام علي (ع) را به عنوان وصي، جانشين و خليفه خود معرفي نمود.
داستان مشهور و معروف غدير خم از ديگر دلايل اثبات امامت امام علي(ع) است كلام مشهور «فَمَن كُنتُ مولاه فَعَليِ مَولاهُ» هر كس من مولا و رهبر او هستم، علي مولا و رهبر اوست. در اين روز از لسان پيامبر اعظم (ص) صادر گرديد، با توجه به آيه تبليغ اعلان عمومي امامت و وصايت علي (ع) فرماني از سوي خداوند متعال بود كه اگر پيامبر (ص)، آن را به مردم اعلان مينمود چنان بود كه رسالت خود را بيان نكرده و وظيفه خويش را به اتمام نرسانده است.
نكته آخر اينكه، در آيه ديگر قرآن مجيد كه به آيه ولايت شهرت يافته است، ولايت امام علي (ع) كه به شهادت همگان اين آيه درباره وي نازل شده است، هم طراز ولايت خداوند و پيامبر (ص) بيان شده است. اين آيه از ديگر آيات قرآن است كه بر امامت امام علي(ع) دلالت آشكار و روشن دارد.
امامت در قرآن و روايات موضوع ديگري كه در قسمت بعدي بدان پرداخته شده است و هدف از آن بررسي و تبيين ذويالقربي (نزديكان پيامبر) و اوليالامر است.
آيه اوليالامر، يكي ديگر از آيات قرآن كريم است كه درباره امامت خاصه اهلبيت (ع) نازل شده است. مفسران و علماي شيعه و پيروان مكتب اهلبيت (ع) همگي اتفاق نظر دارند كه منظور از اوليالامر، امامان معصوم (ع) هستند كه رهبران معنوي و مادي جامعه اسلامي در تمام جنبههاي زندگي به شمار ميروند.
مطلب ديگر اينكه: دوستي اهلبيت پيامبر (ص) كه در آيه قربي بدان اشاره شده است دريچهاي به سوي مسئله امامت و خلافت و جانشيني پيامبر (ص) و ادامه خط رهبري رسول خدا در امت و هدايت مردم در پرتو قرآن است.
حديث ثقلين از جمله روايات بزرگ و معروفي است كه نه تنها بر ولايت و رهبري ائمه (ع) دلالت دارد بلكه به گونهاي عصمت ايشان را نيز اثبات مينمايد. جداييناپذير بودن آنها از قرآن از يكسو و لزوم پيروي بيقيد و شرط از آنان از سوي ديگر دليل روشني بر عصمت آنان از خطا و اشتباه و گناه است.
حديث سفينه نيز از ديگر روايات پيامبر (ص) است كه دلالت روشني بر ولايت اهلبيت(ع) دارد. پيامبر (ص) در واقع با بيان اين سخن در صدد اين مهم بوده است كه به مردم بفرمايد براي رهايي از چنگال خطراتي كه دين و ايمان و روح و جان ايشان را تهديد ميكند. تنها يك نقطه اميد نجات وجود دارد و آن كشتي نجات اهلبيت(ع)است كه تخلف و جدايي از آن به يقين موجب هلاكت ميگردد.
شرايط و صفات ويژه امام از ديگر مواردي است كه در قسمت بعدي كتاب به آن پرداخته شده است.
امامان (ع) همچون پيامبر (ص) به حكم مسئوليت مهم و عظيمي كه بر دوش دارند بايد از يك سو داراي علم و دانشي بسيار وسيع باشند تا بتواند انسانها را از خطرات گمراهي دور سازند و در مسايل اعتقادي و اخلاقي احكام و نظامات اجتماعي به آنچه خير و سعادت و كمال آنهاست راهنمايي كنند و همچنين احكام الهي را بيكم و كاست تبيين نمايند. از سوي ديگر امامان (ع) همچون پيامبران الهي بايد آنچه را ميدانند خالي از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف به مردم برسانند و اگر معصوم از خطا و گناه نباشند اهداف وجودي آنها تحقق نمييابد.
افزون بر دو ويژگي عمده و مهم فوق، ائمه (ع) بايد اوصاف ذيل را نيز دارا باشند. راستگويي، پايبندي به پيمانها و وعدهها، رعايت امانت و...
بخش بعدي كتاب درباره مهدويت و آينده جهان است كه در اين راستا ميخوانيم: دوازدهمين امام (ع) كه همنام پيامبر (ص) است به اعتقاد شيعه همان كسي است كه پيامبر (ص) در سخنان خود از او به نام «مهدي» (عج) ياد كرده و خداوند وعده حكومت جهاني وي را در آيات قرآن كريم به همگان داده است. در آيه 105سوره مباركه انبياء بشارت حكومت صالحان، 55 سوره نور وعده خلافت در زمين و در آيه 33 سوره توبه وعده غلبه و پيروزي نهايي اسلام را داده است.
با توجه به روايات موجود كه از پيامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است تمام آيات فوق بر امام مهدي (عج) و حكومت عدل الهي جهان شمول وي تفسير شده است.
در جاي ديگر از اين كتاب ميخوانيم: انتظار تشكيل اين حكومت از سوي پيامبر (ص) به عنوان پرفضيلتترين اعمال امت اسلام معرف شده است.
بايد اشاره كرد كه انتظار تشكيل اين حكومت علاوه بر اصلاح خويش، اصلاح ديگران و محيط و اجتماع را نيز به دنبال خواهد داشت.
مسئله ديگري كه در اين كتاب مورد بررسي قرار گرفته است مسئله معاد از ديدگاه قرآن است. در اين باره ميخوانيم: ايمان و باور به اصل معاد اثرات فراواني در زندگي فردي و اجتماعي شخص دارد و از اهميت بسزايي نيز در قرآن كريم برخوردار است. انبياء الهي همواره پس از دعوت مردم به ايمان الهي از آنها باورمندي به جهان آخرت و زندگاني جاوداني پس از مرگ را خواستار شدند.
همچنين نوشته شده است كه در قرآن كريم نزديك به يك سوم از آيات قرآن به بحث حيات پس از مرگ، حسابرسي اعمال و پاداش و عقاب پرداخته است. در قرآن كريم از معاد با هشت تعبير كلي قيامالساعه، احيا موتي، بعث، حشر، نشر، معاد، لقاءالله و رجوع ياد شده است.
برزخ و زندگي پس از مرگ موضوع ديگري است كه به آن پرداخته شده، چنان كه آمده است از مجموع آيات قرآن كريم وجود عالم برزخ اثبات ميشود. البته در آيات قرآن شرح زيادي درباره جزئيات جهان برزخ به چشم نميخورد و تنها اصل وجود اين عالم و بخشي از پاداشهاي نيكوكاران و مجازاتهاي بدكاران در آن آمده است اما در اخبار و روايات اسلامي تفاصيل زيادي در اين زمينه وجود دارد.
نكته ديگر در خصوص عالم برزخ كه ذكر آن مهم است آن است كه ارواح افراد در عالم برزخ با دنيا ارتباط داشته و ايشان از اعمال نيك بستگان و حتي اعمال مستمر خود در دنيا بهرهمند ميگردند. درباره اوصاف بهشت و دوزخ در قرآن مطالبي آمده است حاكي از آن كه نعمتهاي جسماني بهشت همانند نعمتهاي معنوي بسيار متنوع و گسترده و دلانگيز است و قرآن روي آن بسيار تأكيد كرده است تا از اين راه توجه همه انسانها را به اعمال و صفات و فضائل كه سرچشمه اين نعمتها است جلب كند.
مطلب ديگري كه به آن پرداخت شده است اينكه در قرآن به مسئله تهذيب اخلاق توجه زيادي شده است براي مثال قرآن تزكيه را يكي از اهداف مهم بعثت انبياء ميداند و پس از يازده سوگند پياپي، از رستگاري پاكان و نااميدي ناپاكان خبر ميدهد. از جمله عوامل مؤثر در اخلاق انسان از ديدگاه قرآن وراثت، خانواده، گروه معاشران و دوستان و فرهنگ جامعه است. به استناد كتاب اين سه عامل آنقدر بر اخلاق انسان اثر ميگذراند كه ميتوانند به سعادت يا شقاوت انسان منجر شوند.
نكته ديگر اينكه هر مجلسي كه فرد به آن وارد ميشود و هر محيطي كه عضو آن ميشود در اخلاق او اثر ميگذارد همانگونه كه قوم بنياسرائيل با حضور در محيط بتپرستي تحت تأثير قرار گرفتند و تعاليم چندين ساله حضرت موسي را فراموش كردند.
در بحث بعدي به مبحث تقوي و جايگاه آن در آيات و روايات اسلامي توجه شده است، مطابق اين دو منبع عظيم تقوي ملاك قبولي طاعات و برتري افراد نزد خداوند است.
در ادامه به نقش نيت در مكتب اخلاقي اسلام اشاره و رواياتي در اين زمينه ذكر شده است. اخلاص به معناي پاكي انگيزه عمل از غير خدا يكي از اساسيترين ارزش در قرآن كريم است و ثمرات متعددي در پي دارد.
همچنين در قسمت بعدي كتاب به گوشهاي از فضايل و رذايل كه در قرآن كريم مطرح شده پرداخته شده است از جمله اين ويژگيها فضيلت صدق و صفت رذيله كذب است.
در ادامه نيز ميخوانيم كه تكبر، خطرناكترين رذيله اخلاقي است. در قرآن كريم سبب سجده نكردن شيطان در برابر انسان و سرانجام كافر شدن او و نيز دشمن يهود با مسلمانان در زمان پيامبر اسلام، تكبر و غرور آنها دانسته شده است. صفت مقابل تكبر، تواضع است اين صفت از مهمترين صفات بندگان خاص خدا محسوب ميشود.
در آخرين مبحث اين كتاب ضمن اشاره به ماهيت اجتماعي انسان، به يكي از مهمترين حوزههاي اجتماعي يعني محيط كار اشاره شده است كه نقش بسيار مهمي در شكلگيري شخصيت اخلاقي افراد دارد.
همچنين در كتاب حاضر ذكر شده است كه اسلام از يك سو با رويكردي مثبت و ارزشي به كار، آن را عبادت و مجاهدت در راه خدا معرفي ميكند و از سوي ديگر با بيكاري و سستي و تنبلي در كار به شدت مقابله ميكند. بنابر اين جو غالب در محيط كار بايد به گونهاي باشد كه فرد را به سوي فضايل اخلاقي سوق داده و از رذايل دور نمايد.
بر اين اساس به بحث و بررسي پيرامون فضايل اخلاقي همانند، حس همياري و خدمت، اهتمام و اقدام در حل مشكلات مردم و برخورداري از وجدان كاري پرداخته شد. علاوه بر اين، كمفروشي و تقلب و غش در معامله از جمله رذايلي دانسته شد كه ميبايست آن را از محيط كار زدود.
كتاب حاضر با توجه به سرفصلهاي متنوع و گوناگون كه از سوي سازمان مديريت و برنامهريزي براي تدريس در دورههاي «فرهنگ و معارف قرآن» تعيين و تصويب گرديده بود نگارش شده و در آن تلاش شده است تا ضمن پوشش سرفصلهاي مصوب، دروسي به عنوان مطالعه آزاد در نظر گرفته شود.